مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی چیست؟
برای رسیدن به هدف (هدف شخصی یا هدف سازمانی) لازم است استراتژی تعیین کنیم، استراتژی یعنی مسیر و راههای رسیدن به خواستهها و اهدافمان. وقتی راههای ممکن رسیدن به خواستهها را پیدا کردیم و بهینهترین آنها را از سایر راهها جدا کردیم، برای رسیدن به آن برنامهریزی میکنیم، که به این کار برنامهریزی استراتژیک میگویند. در این مقاله با تعریف و مفهوم مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی آشنا میشویم.
برنامهریزی استراتژیک شامل برنامه (Plan) و اقدام (Action) میباشد. این برنامه باید مدیریت شود تا به درستی اجرا شود و ما را به هدفمان برساند. مدیریت کردن برنامه استراتژیک، مدیریت استراتژیک نام دارد. در ادامه بیشتر راجب هر دو موضوع صحبت و تفاوت آنها را بررسی خواهیم کرد.
مدیریت استراتژیک، ما را در مسیر رسیدن به اهدافمان هدایت میکند و به ما کمک میکند تا بفهمیم کجای مسیر قرار داریم و به کجا میخواهیم برویم همچنین به عوامل و موانع خارجی و داخلی رسیدن به هدف توجه دارد تا با انعطاف پذیری و تغییر استراتژی، مدیریت وضع موجود از مسیر منحرف نشود یا مسیر جدیدی را انتخاب کند که آن را به هدف برساند.
مدیریت استراتژیک ابتدا مسائل را تحلیل میکند و سپس یک یا چند راهبرد بهینه پیشنهاد میدهد.
برنامهریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک زیرمجموعه مدیریت استراتژیک هستند.
به زبان ساده برنامهریزی استراتژیک، به معنای تعیین اهداف سازمان و تفکر استراتژیک، به معنای انجام کارهایی است که ما را به اهدافمان میرساند.
4 مرحله مدیریت استراتژیک
- تحلیل وضعیت موجود (Initial Analysis)
بخش مدیریت سازمان باید شرایط داخلی و خارجی سازمان را تحلیل و بررسی و اطلاعات را جمع آوری کند و اقداماتی در جهت بهبود وضعیت موجود داشته باشد.
- تدوین استراتژی (Strategy Formulation)
بعد از تحلیل وضعیت و کسب اطلاعات، در مرحله تدوین استراتژی باید با کمک از مرحله اول بهترین استراتژی برای رسیدن به اهداف سازمان را انتخاب کرد، این کار را مدیران سازمان انجام میدهند.
تدوین استراتژی با در نظر گرفتن ماتریس SWOT یعنی نقاط ضعف، نقاط قوت، تهدیدها و فرصتهای سازمان میباشد.
- اجرای استراتژی (Strategy Implementation)
مهمترین مرحله مدیریت استراتژیک به شمار میرود. این بخش پس از تدوین استراتژی با ایجاد اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و با تخصیص دادن منابع، ایجاد انگیزه برای کارکنان و استفاده از گروه مدیریت منابع انسانی اقدام به اجرای برنامه استراتژیک میکند.
- ارزیابی استراتژی (Strategy evaluation)
در این بخش بررسی میشود که:
- آیا برنامه طبق آنچه انتظار میرفت اجرا شده و سازمان به موفقیت رسیده است یا خیر؟
- آیا به اهدافی که داشتیم و پیشبینی کردیم رسیدیم یا خیر؟
- و همچنین آیا افراد توانستند آن را به اجرا درآورند یا خیر؟
با یافتن پاسخ این پرسشها، مدیران ارزیابی عملکرد انجام میدهند و طبق پاسخی که دریافت میکنند با انجام اصلاحات، استراتژی جدیدی ایجاد خواهند کرد.
باید این اصل را در نظر گرفت که موفقیت دیروز، موفقیت امروز را تضمین نمیکند.
ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت مهم است
- بررسی عوامل داخلی و خارجی مؤثر
- اجرای استراتژیها
- سنجش عملکرد و انجام اقدامات اصلاحی
مدیریت راهبردی (مدیریت استراتژیک) چه مزایایی دارد؟
مدیریت استراتژیک مزایای زیادی برای سازمان دارد. از جمله آنها:
- استفاده بهینه از منابع
- تخصیص بهینه منابع
- کاهش زمان رسیدن به اهداف سازمانی
- کاهش هزینههای سازمان
- تقویت ارتباط بین مدیران و کارمندان (کار تیمی)
- توانمندسازی کارکنان سازمان
- سازمان خلاقانه عمل میکند و دارای ابتکار عمل است (مشارکت افراد مختلف در سازمان)
- نگرش عمیقی به آینده دارد وآنرا پیشبینی میکند
از دیگر مزایای مدیریت استراتژیک میتوان موارد زیر را عنوان کرد:
- ایجاد مزیت های رقابتی
یکی از مهمترین مزیتهای مدیریت استراتژیک، بهتر بودن از رقبا و ایجاد ارزش برای سازمان است که شما را از رقیبهایتان متمایز میکند.
سازمان باید همواره با تغییرات بازار همراه باشد و برای آن استراتژی مناسبی ایجاد کند و خود را از سایر رقبا برتر و متمایزتر کند.
- رشد و توسعه پایدار
از مزایای مدیریت استراتژیک رشد و توسعه پایدار است. این مزیت باعث میشود سازمان همواره روبه جلو حرکت و پیشرفت کند؛ زیرا با بهینهسازی عملکردِ خود، بازدهی را بالا میبرد و در نتیجه کارها اثربخش خواهد بود و سازمان به بهرهوری خواهد رسید.
- انسجام بخشی به سازمان
اگر مدیریت استراتژیک در سازمان اجرا شود موجب منسجم شدن بخشهای مختلف سازمان خواهد شد. از آنجایی که سازمان مانند یک سیستم است و بخشهای مختلف آن باهم ارتباط دارند، انسجام بخشیدن به آن باعث پیشرفت سازمان خواهد شد. علاوه بر بخشهای مختلف سازمان، این انسجام میتواند درگروههای مختلف کارکنان هم ایجاد شود.
منسجم شدن کارکنان با همدیگر و ایجاد انگیزه برای آنها موجب پیشرفت و بهرهوری چشمگیر سازمان میشود.
- افزایش آگاهی مدیریتی
پیشتر گفتیم مدیریت استراتژیک به معنای نگاه روبه جلو و آینده است. اگر مدیران سازمان همیشه از مدیریت استراتژیک استفاده کنند، راههای مقابله با چالشهای پیشرو را خواهند آموخت و اگر مدیران سعی کنند عملکرد بهتری داشته باشند بهتر میتوانند با چالشها کنار بیایند و سازمان را تعالی بخشند.
عارضه یابی سازمانی چیست و چطور آن را انجام دهیم؟
چرا باید از مدیریت استراتژیک در سازمان ها استفاده کرد؟
ویژگی های مدیریت استراتژیک:
- آیندهنگر است و مدیریت عالی مسئول آن میباشد:
وظیفه رسیدگی و مدیریت استراتژیک برعهده مدیران عالی رتبه سازمان است؛ زیرا در مدیریت استراتژیک، مدیران به آینده سازمان و چشمانداز آن توجه دارند.
- نوعی برنامه بلند مدت است:
مدیریت استراتژیک به افقِ برنامه و اهداف بلندمدت مینگرد و به این فکر میکند که سازمان در این زمان تعیین شده چگونه تغییر خواهد کرد و لازم است که چه کارهایی انجام شود تا به اهداف برسد.
- سازمان را مانند یک سیستم تماشا میکند:
مدیریت استراتژیک دید سیستمی دارد؛ یعنی از تاثیر قسمتهای مختلف سازمان بر کل سازمان آگاه است و میداند عوامل داخلی اگر تغییر یابند برکل سازمان تاثیر خواهد گذاشت و قسمتهای دیگر سازمان نیز تغییر خواهند کرد؛ زیرا اجزای داخلی سازمان در محیط داخلی خود با هم در ارتباط و در تعاملاند و از یکدیگر تاثیر میپذیرند.
مدیریت استراتژیک علاوهبر عوامل داخلی به تاثیر عوامل خارجی نیز توجه میکند.
- به مدیران رده پایین نیز مسیر را نشان میدهد:
مدیریت استراتژیک، تصمیمات سازمان، اهداف سازمان و فعالیتهایی که در سازمان باید انجام شوند را تعیین میکند، به گونه ای که مسیر را برای افراد مختلف سازمان نشان میدهد و آنها را راهنمایی میکند.
در واقع برای تمامی برنامههای دیگر در سطوح سازمانی زمینه اساسی را ترسیم میکند و موجب هدایت تمامی سازمان میشود.
مدیریت راهبردی با چه چالش هایی روبرو است؟
عللهایی وجود دارند که موانع سرِراه مدیریت استراتژیک (مدیریت راهبردی) میشوند و باعث میشوند یک سازمان طبق برنامهریزی پیش نرود و در نهایت به شکست برسد.
از طرفی دلایلی وجود دارد که سازمانها و مدیران علاقه چندانی به اجرای روند و اصول مدیریت استراتژیک نداشته باشند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
- موفقیتهای قبلی سازمان:
پیشتر گفتیم هر انسان باهوشی میداند موفقیتهای گذشته، موفقیتهای آینده را تضمین نمیکند؛ بنابراین برخی از مدیران سازمانها به موفقیتهای قبلی و روشهای قبلی که باعث موفقیتشان شده بود بسنده کرده و تصور میکنند که هر چه بشود و حتی هر تغییری که در محیط، در بازار و در سازمان رقیب رخ بدهد، بازهم موفق خواهند بود؛ اما غافل از اینکه با وجود تغییرات احتمالی که در محیط، یعنی عوامل خارجی و داخلی سازمان به وجود خواهد آمد، مانع موفقیت آنها خواهد بود.
- نالایق بودن و خود فریبی مدیران عالی و عدم اطلاع آنها از وضعیت موجود سازمان:
اگر مدیران صلاحیت لازم را برای اداره سازمان نداشته باشند، آگاهی کافی برای پیبردن به شرایط نامساعد یا شرایط مطلوب سازمان را نخواهند داشت، که در هر دو حالت به ضرر سازمان تمام خواهد شد و شرایط را برای موفقیت سازمان، نامطلوب خواهد کرد.
آنها برای رهایی خود از چالشهای موجود، خود را فریب میدهند و با آوردن استدلالهای مختلف سعی در حل مسائل میکنند که در نهایت به ضرر خود آنها تمام خواهد شد.
- گرفتار شدن مدیران در روزمرگی:
ثابت ماندن در شرایط فعلی و گرفتار روزمرگی شدن از تلههای موفقیت است، که نه تنها هر سازمانی بلکه هر شخصی در مسیر رسیدن به خواستهها و اهداف خود ممکن است به آن دچار شود.
این وضعیت به گونه ایست که دائما کارهای روتین روزانه انجام میشود و وضعیت به همان شکل که بود، باقی میماند و پیشرفتی مشاهده نمیشود. برای رهایی یافتن از وضعیت فعلی نیاز است با انتخاب استراتژیهای جدید برنامه استراتژیک جدید تعیین کنند و در نهایت آنرا مدیریت کنند؛ یعنی مدیریت استراتژیک را اجرا کنند.
مدیریت راهبردی با برنامه ریزی راهبردی چه تفاوت هایی دارند؟
همانطور که در ابتدا گفتیم برنامه ریزی استراتژیک (برنامه ریزی راهبردی)، چیدن برنامه با استراتژیهایی است که برای خود و یا سازمان خود انتخاب نمودهاید و مدیریت استراتژیک (مدیریت راهبردی)، مدیریت کردن برنامهریزی استراتژیک هست.
در واقع مدیریت استراتژیک یک فرآیند مدیریتی است که در صدد انجام کارهایی است که براساس برنامهریزی استراتژیِک تعیین شده و سازمان را به اهداف خود میرساند.
لازم به ذکر است که معمولا از کلمه مدیریت استراتژیک در دروس دانشگاهی و از کلمه برنامهریزی استراتژیک در سازمانها استفاده میشود.
تفکر استراتژیک چیست؟
تفکر استراتژیک به معنای بهصورت استراتژیک فکر کردن است. فکری که مانند برنامه استراتژیک مکتوب و ثبت نمیشود و افراد در ذهن خود، به موضوعات مختلف فکر میکنند و تصمیماتی میگیرند؛ گرچه به تفکر استراتژیک اهمیت کمتری داده میشود اما لازمهی نوشتن برنامه استراتژیک میباشد.
همانطور که گفتیم، تفکر استراتژیک زیرمجموعه یا همان پیشنیاز مدیریت استراتژیک میباشد.
تفکر استراتژیک به بهبود کسبوکارها کمک میکند اما کارش صرفا این نیست، میتواند کمک کننده انتخاب یک راه مناسب و باکیفیت باشد. تفکر استراتژیک فقط برای مدیران عالی رتبه نیست، مدیران میانی و سایر افراد نیز میتوانند تفکر استراتژیک داشته باشند.
ما در دوره عارضه یابی سازمانی سعی کردیم به شما آموزش بدیم تا کسب و کار و سازمانتون رو چکاپ کنین و مشکلاتش رو برطرف کنین چون مهندس صنایع پزشکِ سازمانِ!
از جمله خدمات تخصصی کالج صنایعشو خدمات مشاوره و کوچینگ تخصصی شغلی و کوچینگ کسب و کار و کارآفرینی و کوچینگ دانشجویی و مشاوره های تحصیلی و برگزاری دوره های رایگان و نیمه رایگان و تبلیغاته
دیدگاهتان را بنویسید